به گزارش خبرنگار مهر، متن پیش رو ویراسته گفتاری است از حجت الاسلام مهدی همازاده ابیانه، عضو هیأت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران که در مدرسه آزاد فکری مهاجر ایراد شده است؛
به نحو غافلگیرانه، مناقشات مذهبی که هم اکنون به دنبال ورود کرونا به کشورمان شکل گرفته، بیش از آن که فقهی باشد، از سنخ کلامی و اعتقادی است. مناقشهای که عنایت و کرامت شخصیتهای معصوم و مقدس را نافی توصیههای پزشکی در مورد خطر سرایت بیماری در اماکن زیارتی و مذهبی میدانند. این در حالی است که در پیشینه بیش از هزارساله کلام اسلامی، به بحث نظام علل و اسباب مادی و نسبتش با کرامات و معجزات پرداخته شده و مبانی این ابهام تا حدود زیادی رفع شده است. اما اکنون میبینیم به نحو تعجب برانگیزی این بحث و نتایجی که عالمان علوم معقول از آن گرفته اند، در صحنه عمل و موقع بحران، به چالش کشیده میشود.
جایگاه نظام اسباب و علل مادی
سنت خداوند در اداره جهان مادی، همانطور که قرآن و روایات هم موید آن است، بر «نظام علل و اسباب مادی» استوار است؛ یعنی وقایع و امور زندگی بشر در این دنیا، بر اساس همین نظام علل و معالیل مادی پیش میرود که قواعدش میتواند توسط عقل و تجربه بشر کشف و فرمول بندی شود.
این سنت الهی، هم به لحاظ مدیریت زندگی این جهان و هم به لحاظ امتحان دینداری مؤمنان، کارکردهای مهمی دارد. چراکه از یک سو بشر میتواند بر اساس قواعد نظام اسباب مادی، وقوع اتفاقات آتی را پیش بینی کرده و به علل حوادثی که رخ داده پی ببرد. در نتیجه زندگی این جهانی برای او قابل مدیریت و اداره میشود. از سوی دیگر قرار است دینداران در چنین نظامی آزمایش شوند و صبر و استقامت و توکل و حسن ظن و … آنها محک بخورد. پس این نظام هم فواید مادی (مدیریت زندگی) و هم فواید معنوی (میدان آزمایش الهی) دارد و قرار نیست که خداوند همه چیز را در این دنیا با معجزه و کرامت، به نفع آنها پیش ببرد.
جایگاه معجزه و کرامت
معجزه و کرامات البته به عنوان امور خارق عادت همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت و نظام علت و معلولی خاص خودش را دارد که فرای دسترسی عقل عادی بشر است و توسط کسانی که اولیای الهی هستند، اعمال میشود، اما چنین نظامی در گذران زندگی بشر اصل نیست، بلکه استثناست و نظام علل و اسباب مادی و عادی، اصل و محور است.
کسی که مریض است باید به پزشک مراجعه کند و دارو بخورد و اگر هم به حرم رفت و شفا پیدا کرد، کرامتی است که شامل حال او شده، اما چنین چیزی در زندگی اصل نیست و نباید به عنوان یک تضمین همیشگی، روی آن حساب کرد و نظام اسباب و علل عادی را کنار گذاشت. نباید خیال کرد که حضور دین در زندگی، به معنای حضور خوارق عادات در زندگی است؛ بلکه دینداری از دل همین نظام قواعد مادی میگذرد.
مشروط بودن عنایات و کرامات
ضمن آنکه شامل حال شدن عنایت و کرامت، مستلزم شرایطی است که باید در فرد وجود داشته باشد؛ مثلاً دچار گناهی که مانع اجابت است، نباشد. همچنین حکمت خداوند بر اجابت او قرار گرفته شده باشد و مصلحت او باشد که این کرامت شامل حالش شود. بنابراین نمیتوان تضمین قطعی داد که چنین کرامت و معجزهای شامل حال هر کسی که به حرم میرود خواهد شد و در نتیجه مثلاً نظام اسباب مادی داخل حرم و حسینیه و … کار نمیکند و ویروس از طریق سطوح ساختمان و فضای داخلی این اماکن منتقل نمیشود. کسی که چنین چیزی در نظر داشته باشد، سنت الهی در مورد نظام اسباب و علل مادی را نادیده انگاشته و بر کرامت فرامادی به عنوان امر مشروط به شرایط مختلف، به مثابه امر نامشروط تکیه کرده است. چنین چیزی اصلاً قابل توصیه و تعمیم و مبنا قراردادن جهت تصمیم گیری و مدیریت جامعه نیست.
اخباریگری در حیطه طب و علوم تجربی
آنچه ذکر شد البته مبتنی بر این است که تجربه بشر در علم طب را قابل اعتنا بشماریم یا لااقل برخی گزارههای قطعی مبتنی بر تجربیات مکرر را حجت بدانیم.
امروزه اما شاهد گرایشی در بین بخشی از جامعه دینداران هستیم که شبیه گرایش اخباری گری است. اینکه عدهای بخواهند منشأ تمام توصیههای مربوط به شئون مختلف زندگی مادی بشر را از نصوص منقول در بیاورند، چنین گرایشی در طب و پزشکی هم به وجود آمده است و بخش قابل توجهی از جریانی که هم اکنون جلوی توصیههای پزشکان مبنی بر تعطیلی تجمعات (از جمله تجمعات مذهبی) ایستاده اند، جریان حامی طب اسلامی است.
مخالفت غالب علمای حوزوی
البته اکثر جامعه علمی حوزوی و عالمان بزرگ علوم معقول و منقول، چنین گرایشی را مردود میدانند؛ مانند فقهای اصولی که اخیراً در مناقشه اخیر مقابل جریان مذکور موضع گرفتند. قاطبه علما و فقهای دین قائل به این هستند که بخش وسیعی از زندگی مادی بشر، به عقل و تجربه واگذار شده که توسط شارع امضا میشود. در مقابل اما جریان شبه اخباری و نو اخباری، برای هر حوزه و عرصهای از زندگی مادی بشر (ازجمله طب و پزشکی) بدنبال دستورالعملهای منصوص است.
متأسفانه علیرغم آنکه غالب علما و فضلای حوزوی، حامی دیدگاه اصولی و عقل گرا در باب اسباب و علل مادی هستند و این نگرش حداکثری درباره طب اسلامی و گستره نص گرایی را مردود میدانند، اما گروه مقابل به دلیل تریبونهای متعددی که در دست دارد و شور و احساسات بدنه جامعه مذهبی ای که در هیئات و منابر و … مدیریت میکند، چه بسا در بین دیندان جامعه، مقبولتر و رسمیتر تلقی شده اند.
نظر شما